Mehrsam

مهرسام برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی

Mehrsam

مهرسام برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی

مهرسام جونم


مهرسامم شرمندم که این مدت نتونستم برات بنویسم 

عمه خیلی گرفتاره گلم 

خیلیییی




عکسای مهرسام جونم در سفرمون به شمال

 



رد پای منو مهرسامی روی ماسه های فرح آباد



الهی عمه قربونت بشه

ایشالا یک روزی برسه که قدم های بزرگ و شونه های قوی تو بشه سایبونی برای خانواده ی نازنینت













مامان آرزو و بابا مهردادیت از مسافرت برگشتن


بلاخره مامان آرزوی نازتو بابا مهرداد نازنینت از اصفهان برگشتن






ادامه مطلب ...

اولین مسافرت مهرسامی به شمال



بلاخره عکسای جدید مهرسامی اومد






ادامه مطلب ...

مامان و بابا رفتن اصفهان

مامان و بابات رفتن اصفهان نفسم ولی زودی برمیگردن پیشمون ادامه مطلب ...

ولین سفرت به شمال

مهرسام جونم الان که من دارم برای شما مینویسم شمالیم

شهرزیبای قایم شهر و رو پای من دراز کشیدی منم دارم تکونت میدم تابخوابی

الهی دورت بگردم روز بهروز بزرگ تر و خوشگلتر میشی

همه دوستت دارن

این اولین سفر شروع زندگیته نفسم

و امیدوا م بهت خیلی خیلی خوش بگذره

الان شما وارد دوماه شدی و سالمه سالمی


مهرسام جونم کاش میدونستی چقدر دوستت دارم


خاله آیدا الان اومد کنو م شمارو گذاشت رو پاش لالا کنی

بهم میگه قدت داره تند و تند بلند میشه

الهی من قربون قد بلندت بشم


مهرسامی نمیدونی چقدر پاهاتو دوست دارم

حمام


مهسامم امروز منو مامان جونت بردیمت حمام


بابا و مامان رفته بودن بیرون خرید

دیدیم شما هم خرابکاری کردی

به حمام هم نیاز داری

منو مامان جون بردیمت دیگه



فدات بشم الهی

دفعه ی اول هم همگی با هم بردیمت حموم


امروز سومین حمومی بود که رفتی عزیزم


هر سه بار کنارت بودمو نگات میکردم که مثل فرشته ها ساکت میشینی تا مامان بزرگ بشوره تو رو


یک دنیا دوستت دارم مهرسامم

یک دنیا دوستت دارم



عمه مریم همیشه عاشق تو بوده

میمونه

و خواهد موند


اینو بدون نفسم

ختنه

دیشب ختنه کردنت عزیزم

الهی بمیرم چقدر درد داشتی

همش گریه میکردی

ولی شبش خوب خوابیدی

االانم حالت خوبه گلم


خیلی دوستت دارم مهرسامم

خیلی خیلی دوستت دارم


امروز بردیمت آزمایشگاه تا ازت آزمایش تیروئید بگیرن


فدات بشم که دردت گرفت