رهایم برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی ...
تاریخ امروز را در سینه ی خود ثبت خواهم کرد
روزی که مادرو پدرت راضی به داشتن تو شده اند
بابا مهردادت به همهراه مادر آرزویت حال دیگر نوزادی به پاکی تو میخواهند
هنوز نه به دنیا پا گذاشته ای
و نه حتی به وجود امده ای
فقط حرف هایی را در موردت بیان کرده ایم
اینکه اسمت را رها میگذرایم
برایت تا توان داریم از جان مایه میگذرایم
پدرت قول به وجود امدنت را در بعد از عید نوروز امسال به ما داده است
آیا بر سر حرفش میماند یا نه نمیدانیم
ولی میدانم که یکروزی بلاخره می آیی
عمه ات به قربانت رود
عاشقتم لبالب