Mehrsam

مهرسام برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی

Mehrsam

مهرسام برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی

I write to raha 5

سلام رهای مهربونم



امروز خونه جدیدمون معالمه شد و خریدیمش


خداروشکر تو محدوده ای که میشنیم گرفتیم

(جیگر پس نگران نباش که مثل خودمون تو بالاشهر بزرگ میشی )



رها دلم گرفته

دیشب خوابتو میدیدم

پسر بودی


یک پسر سفید و ناز و خوشگل

دستاتو دراز کرده بودی که بغلت کنم


وقتی از خواب بیدار شدم کمی آروم گرفتم

تنها دلخوشیم این روزا فقط تو شدی

اینکه شاید یک روزی با وجودت خوشحالم کنی


این روزا حالو حوصله ی دنیای مجازی رو ندارم

ممکنه کمتر بیام برات بنویسم نفسم


موقع امتحانامم هست

هرچند که اصلا حوصله ی درس خوندن نیست

بیشتر یا خوابم یا سرمو به هر چیزی گرم میکنم تا کمتر فکر کنم

ولی ...


رها ؟؟

وقتی تو بشی همسنه من

اون وقت من چند سالم میشه ؟

به نظرت وقتی تو بشی 19 ساله من چند ساله شدم ؟؟

اون موقع بچه دارم ؟

بچه هامو اندازه ی تو دوست دارم ؟

از زندگیم راضیم ؟؟


سرانگشتی که حساب کردم و گفتم اگر سال دیگه این موقع تو به دنیا بیای

و بشی هم سن من

باید بیست سال بگذره

من اون موقع شدم 39 ساله


وای رها

چقدر پیر میشم 


به نظرت اون موقع اگر بیای بهم بگی عمه همچین مشکلی دارم

من میتونم درکت کنم؟؟

میتونم کمکت کنم؟

میتونم دستتو بگیرم ؟؟

میتونم برات شونه بشم ؟؟

آره رها

میتونم ؟؟؟؟




رها ؟؟؟؟؟؟؟


شاید باورت نشه

شاید نفهمی الان عمه مریمت تو چه موقعیتی قرار گرفته که داره این حرفو میزنه

ولی باور کن چیزیه که تو دلشه


الان در حال حاضر تنها دل خوشی که دارم اینه که تو یک روزی میای

فقط و فقط به این دلخوشی دارم روزامو طی میکنم

دارم میگذرونم

دارم زندگی میکنم


دیگه به هیچی از زندگیم امید ندارم

تهی شدم نفسم

خالیه خالی 



پس تروخدا زودی بیا نفسم

زود بیا

خیلی زود رها

خیلی خیلی خیلی زود


بزار لااقل با وجود تو کمی جون بگیرم



دوستت دارم رها



رهــــــــــــــــــا ؟؟


وقتی پا گذاشتی رو این زمین میخوام برام توصیفش کنی

میدونی که از کی حرف میزنم ؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد