Mehrsam

مهرسام برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی

Mehrsam

مهرسام برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی

19







برای تو مینویسم مهرسامم



مهرسام میدونی پسرم چیه ؟


قبل از وجودت تا حالا این حس دوست داشتنو لمس نکرده بودم


همیشه وقتی کسی جایی میپرسید حاضری عشقتو با دنیا عوض کنی

تو شک میوفتادم و وسوسه میشدم برای عوض کردنش


ولی تو ...

حتی نمیتونم فکرشو بکنم که یک ثانیه ازم دور باشی

چه برسه که من بخوام تورو حتی با خدا عوض کنم


مهرسام وجودت نه تنها به من

به تمام اعضای خانواده آرامش میده


وقتی کنارمی

وقتی صورت پاکتو میبینم

وقتی دستای مهربونتو نوازش میکنم

ایمان میارم

به زیبایی های خدای بزرگم

به بزرگی اون مهربونم



مهرسام درکش برای هر ادمی سخته

ولی تو دیگه درک کن که بیشتر از خدا هم دوستت دارم


دستای مهربونت بوی خدارو میده


وقتی بهت نزدیک میشم تا ببوسمت احساس میکنم خیلی خیلی بهش نزدیک شدم



الهی عمه مریمت قربون اون معصومیتت بشه

از خدا میخوام همیشه همینقدر پاک و معصوم باشی عزیزم


همیشه ی همیشه



مهرسام

عمه جون میشه یک حرفایی بهت بزنم ؟؟


میدونم 21 سالمه

میدونم بزرگ شدم

میدونم میدونم میدونم


ولی بازم مثل بچه ها حسادت میکنم

به کسی که نزدیکت میشه

بغلت میکنه



آخــــــــــ مهرسامم

عشقم

جونم

عمرم


کی میشه بزرگ بشی



الان که حساب کردم میبینم وقتی که تو 20 سالت بشه

من 41 سال سن دارم


مهرسام اون موقع هم همینقدر همدیگرو دوست داریم؟

اون موقع هم کنارتم ؟

بهترین دوستتم ؟



مهرسامم

زندگیه من

عمر من

نفس من



یک عالمه برات وسیله های آموزشی خریدمو درست کردم

که باهات کار کنم

که با دسته گلم بازی کنم


میخوام باهوش ترین پسر دنیا باشی


میخوام تمام تلاشمو بکنم که تو بهترین باشی




مهرسام کاش میتونستی درک کنی که چقدر دوستت دارم

چقدر عاشقتم

چقدر دیووونتم



یک دنیا دوستت دارم نفسم

جونم

عمرم

عشقم 









نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد