Mehrsam

مهرسام برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی

Mehrsam

مهرسام برایت مینویسم تا شاید روزی بخوانی

مامان آرزو و بابا مهردادیت از مسافرت برگشتن


بلاخره مامان آرزوی نازتو بابا مهرداد نازنینت از اصفهان برگشتن








قربونت بشم بلاخره مامان و بابات بعد از چند روز برگشتن مشهد


نمیدونی چقدر دلشون برات تنگ شده بود نفسم


تازه برات سوغاتی هم آوردن

سی دی آموزش زبان به کودکان سه ماهه تا 5 ساله


هرچند که شما دو ماهو نیمته ولی اینقدر زرنگی نفسم که از صد تا بچه ی ده ماهه هم بیشتر متوجه میشی


برات سی دی هارو گذاشته بودم با دقت به تی وی نگاه میکردی و تصاویرو دنبال میکردی

ولی بعد از مدتی خسته میشدی قربونت بشم



مهرسام جونم این روزا خیلی شیرین شدی نفسم


ومن میپرستم شما آقا کوچولوی خونمونو


عمه یک دنیا دوستت داره و عاشقته 





اینم عکسای مامان و بابای مهربونت در اصفهان 










نظرات 1 + ارسال نظر
بانوی کوچک شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:59 ق.ظ http://s1921.blogsky.com

سلام رومینا جون خوبی؟ مرسی که اومدی وبلاگم و از نظر لطفت ممنونم ...
اخی چه برادرزاده ی نازی داری خدا همیشه سالم برات و برای مادر و پدرش حفظش کنه ... اما یه چیزی رو دقیق متوجه نشدم یعنی داداشات دیر ازدواج کردن یا اینکه دیر بچه دار شدن ؟ البته اگر فضولی نباشه ... ولی واقعا عمه ی مهربونی هستی خدا تورو هم برای مهرسام نگه داره و همیشه سایه تون بالا سرش باشه ... نی نی من عمه نداره چون همسرم خواهر نداره اما خب یه عالمه خاله داره ... پرسیده بودی دوست داریم نی نی چی باشه قبلا برام مهم بود اما الان فقط هر لحظه از خدا میخوام سالم باشه واقعا برام فرقی نمیکنه اما همسرم پسر رو بیشتر دوست داره ... منم خودم عمه نشدم چون یه دونه داداش دارم اونم طلاق گرفت از همسرش و دیگه قصد ازدواج نداره خیلی حیف شد منم دوست داشتم عمه بشم ...
دوست خوبم اگر مایل بودی تبادل لینک کنیم بهم خبر بده ازدوستی با شما خوشحال میشم ... مهرسام خوشکل رو هم ببوسسسسسسسسسسسسسسس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد