رد پای منو مهرسامی روی ماسه های فرح آباد
الهی عمه قربونت بشه
ایشالا یک روزی برسه که قدم های بزرگ و شونه های قوی تو بشه سایبونی برای خانواده ی نازنینت
بلاخره مامان آرزوی نازتو بابا مهرداد نازنینت از اصفهان برگشتن
ادامه مطلب ...
مهرسام جونم الان که من دارم برای شما مینویسم شمالیم
شهرزیبای قایم شهر و رو پای من دراز کشیدی منم دارم تکونت میدم تابخوابی
الهی دورت بگردم روز بهروز بزرگ تر و خوشگلتر میشی
همه دوستت دارن
این اولین سفر شروع زندگیته نفسم
و امیدوا م بهت خیلی خیلی خوش بگذره
الان شما وارد دوماه شدی و سالمه سالمی
مهرسام جونم کاش میدونستی چقدر دوستت دارم
خاله آیدا الان اومد کنو م شمارو گذاشت رو پاش لالا کنی
بهم میگه قدت داره تند و تند بلند میشه
الهی من قربون قد بلندت بشم
مهرسامی نمیدونی چقدر پاهاتو دوست دارم
مهسامم امروز منو مامان جونت بردیمت حمام
بابا و مامان رفته بودن بیرون خرید
دیدیم شما هم خرابکاری کردی
به حمام هم نیاز داری
منو مامان جون بردیمت دیگه
فدات بشم الهی
دفعه ی اول هم همگی با هم بردیمت حموم
امروز سومین حمومی بود که رفتی عزیزم
هر سه بار کنارت بودمو نگات میکردم که مثل فرشته ها ساکت میشینی تا مامان بزرگ بشوره تو رو
یک دنیا دوستت دارم مهرسامم
یک دنیا دوستت دارم
عمه مریم همیشه عاشق تو بوده
میمونه
و خواهد موند
اینو بدون نفسم
دیشب ختنه کردنت عزیزم
الهی بمیرم چقدر درد داشتی
همش گریه میکردی
ولی شبش خوب خوابیدی
االانم حالت خوبه گلم
خیلی دوستت دارم مهرسامم
خیلی خیلی دوستت دارم